سلام،
میخواهم امروز شعری از حافظ را بنویسم که البته به حال و هوای این روزها نمیآید. و دوره آن سپری شده است. اما لطف بی بدیلی دارد. این شعر را جناب شجریان دو بار خوانده است. یک بار در دستگاه ابوعطا که درآلبوم پیام نسیم عرضه شده، و یک بار هم در سهگاه با همراهی ارکستر سمفونیک که در البوم گنبد مینا ارائه شده است.
اگر به خاطر داشته باشید در اولین یادداشتی که در این وبلاگ نگاشتم، به این نکته اساسی اشاره کردم که آقای شجریان نه تنها از نظر سبکهای آوازی و انتخاب موسیقی بلکه از جهت اتخاب اشعار مناسب نیز سرامد است. شعر امروز شاهد خوبی برای این مثال خواهد بود. به یاد بیاورید نوروز ۱۰ سال پیش را که در هنگامه تحویل سال نو پای جنابش به سیمای جمهوری اسلامی باز شد و نوار ضبط شده همین شعر را که بعدا در آلبوم گنبد مینا عرضه شد، تحویل استودیوی پخش داد. از آن هنگام تا به امروز یکی از کارت تبریکهای ثابت نوروزی، ابیات همین شعر است که تا آن روز نشانی در میان مردمان نداشت:
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
ازین باد ار مدد خواهی، چراغ دل بیفروزی
چو گل گر خردهای داری، خدا را صرف عشرت کن
که قارون را زیانها داد، سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
که زد بر چرخ فیروزه، صفیر تخت فیروزی **
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست
مجال عیش، فرصت دان به فیروزی و بهروزی
طریق کام جستن چیست، ترک نام خود کردن
کلاه سروری آنست کز این ترک بردوزی
سخن در پرده میگویم، چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست، حکم میر نوروزی **
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
میی دارم چو جان صافی و صوفی میکند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
جدا شد یار شیرینت، کنون تنها نشین ای شمع
که حکم آسمان اینست، اگر سازی وگر سوزی
به عیب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هنی تر میرسد روزی
می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش
که بخشد جرعه جامت، جهان را ساز نوروزی **
نه حافظ میکند تنها دعای خواجه تورانشاه
ز مدح آصفی خواهد جهان، عیدی و نوروزی **
** این ابیات در آوازها نیامده است.