سفارش تبلیغ
صبا ویژن






  • برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن
    (دوشنبه 85/2/11:: 5:38 عصر)
  • محمود عمادی
    سلام،
    امروز شعری از شیخ اجل سعدی را تقدیم می‌کنم که جناب شجریان در آلبوم در خیال آن را عرضه کرده و البته در دستگاه سه‌گاه اجرا شده است:


    سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
    چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

    به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد
    بزه کردی و نکردند موذنان ثوابی **

    نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
    همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی

    نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم
    که به روی دوست ماند که برافکند نقابی **

    سرم از خدای خواهد که به پایش اندر افتد
    که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی **

    دل من نه مرد آنست که با غمش برآید
    مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی **

    نه چنان گناهکارم که به دشمنم سپاری
    تو به دست خویش فرمای، اگرم کنی عذابی **

    برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن
    که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی

    دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
    عجبست اگر نگردد که بگردد آسیابی

    ** این ابیات در آواز نیامده است  
    نظرات شما ()

    <   <<   16   17   18   19   20   >>   >

    حکایت دل
    تندخویى گونه‏اى دیوانگى است ، چرا که تندخو پشیمان شود و اگر پشیمان نشد دیوانگى او استوار بود . [نهج البلاغه]
  •  RSS 
  • خانه
  • شناسنامه
  • پست الکترونیک
  • ورود به مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 34561
    بازدید امروز : 63
    بازدید دیروز : 2

    ........... درباره خودم ...........
    حکایت دل
    محمود عمادی
    ........... لوگوی خودم ...........
    حکایت دل

    ............. بایگانی.............
    تاریخ
    اکسیر عشق

    ........... دوستان من ...........
    ساحل نشین اشک
    چکاد
    نشان عشق
    استاد شجریان
    ققنوس

    ............. اشتراک.............
      ........... طراح قالب...........