سلام،
نوبتی هم که باشد، امروز نوبت جناب هوشنگ ابتهاج (سایه) است که شعری از ایشان را که در دستگاه سهگاه توسط استاد شجریان اجرا شده و در آلبوم آرام جان عرضه شده است، تقدیم کنم:
نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان
سوی تو میروند هان، ای تو همیشه در میان
در چمن تو میچرد آهوی دشت آسمان
گرد سر تو میپرد، باز سپید کهکشان **
هرچه به گرد خویشتن مینگرم در این چمن
آینه ضمیر من جز تو نمیدهد نشان
ای گل بوستانسرا، از پس پردهها درآ
بوی تو میکشد مرا وقت سحر به بوستان
ای که نهان نشستهای، باغ درون هستهای
هسته فروشکستهای، کاین همه باغ شد روان **
مست نیاز من شدی، پرده ناز پس زدی
از دل خون برآمدی، آمدن تو شد جهان **
آه که میزند برون از سر و سینه موج خون
من چه کنم که از درون، دست تو میکشد کمان
پیش وجودت از عدم، زنده و مرده را چه غم
کز نفس تو دم به دم، میشنویم بوی جان
پیش تو جامه دربرم، نعره زند که بر درم
آمدمت که بنگرم، گریه نمیدهد امان
** این ابیات در آواز نیامدهاست.